عشق بی پایان
عزیزم تو شگفت انگیزتر از آن هستی که من فکر میکردم تو رؤیایی تر از رؤیایی و چون مریم پاک و مقدسی میدانی ؟ قلب من دین تو را میپرستد عشقت قابل ستایش مهرت ستودنی افکارت زیبا شخصیتت دوست داشنی نگاهت گیرا چشمانت زیبا دستانت گرما بخش حرفهایت آرامش دهنده و صدایت صوت فرشته ی پروردگار ، قلبم به تو افتخار میکند تو از خدا نازل شده ای و داشتنت برای من موهبتی الهی ست من باز هم حسادت میکنم به تمام طبیعت اطراف تو که از تو نفس میکشند با تو جان میگیرند هر وقت تو را میبینند ؛ مهربان من چقدر خوب است با تو بودن چقدر خوب است دوست داشتن تو چه تازه میشوم از بودن تو حس زمانیکه در هوای خنک ساحل ایستاده ای و نسیم خنک صبحگاهی تن را آرام میکند چه زیبا میشوم در کنار تو و چه آرام میشوم با نگاه تو وقتی با عشق به چشمانم خیره میشوی میخواهم اعتراف کنم که معتاد شده ام !! آری معتاد چشمانت شده ام تــــــــولــــــدتــــ مــبــارک قلب مــــــــــن
شنبه 2 آذر 1392برچسب:, :: 1:14 :: نويسنده : عماد نمیدونم تو از خدا چی میخوای ؟! من که از خدا فقط تو رو میخوام نمیدونم تو از دنیا چی میخوای ؟! من که از دنیا فقط تو رو میخوام یک شنبه 26 آبان 1392برچسب:, :: 22:20 :: نويسنده : عماد با تو عهد می بندم نا گسستنی فراموش نشدنی و ماندگار قلبم را به تو هدیه می دهم به تو که سر تا پای وجودت را ذره ذره دوست می دارم یک شنبه 26 آبان 1392برچسب:, :: 22:16 :: نويسنده : عماد
این واژه بی نقطه ی دل گاه به وسعت یه دنیا برایت تنگ می شود... یک شنبه 26 آبان 1392برچسب:, :: 1:32 :: نويسنده : عماد شنبه 18 آبان 1392برچسب:, :: 23:19 :: نويسنده : عماد عاشق خیره شدن تو چشمای توام عاشق حس کردن عطر موهای توام توی این دیوونگی من خودم پای توام من تو دنیای توام محو چشمای توام چهار شنبه 15 آبان 1392برچسب:, :: 22:21 :: نويسنده : عماد
تعریف ساده ای دارد چشمانت...! باز که باشند زنده ام ، ببندی می میرم.. باور کن می میرم...!!! دو شنبه 6 آبان 1392برچسب:, :: 1:0 :: نويسنده : عماد خدایا از تو چه پنهان !؟ کسی را هم قد تو دوست دارم...! یک شنبه 21 مهر 1392برچسب:, :: 1:5 :: نويسنده : عماد هوایت که به سرم می زند دیگر در هیچ هوایی ، نمی توانم نفس بکشم ! عجب نفس گیر است هوای بی تویی ! یک شنبه 20 مهر 1392برچسب:, :: 23:55 :: نويسنده : عماد
یک فلاسک چای و یک رودخانه که اعتماد به نفسش از دریا بیشتر است و تنها یک دوربین ، تنها برای اینکه گرفته باشمت یک سکانس در آغوشم... اینست تمام دغدغه های مردی که از وصیت کردن بدش می آید ! سه شنبه 16 مهر 1392برچسب:, :: 1:54 :: نويسنده : عماد پيوندها
تبادل لینک
هوشمند
|
||||||||||||||||
|